داستان "ارنی" و "لن ترانی"
مقایسه عرفان مولانا با عرفان سعدی وحافظ:
و چون موسی به وعده گاه آمد عرض کرد: رب ارنی انظر الیک قال : لن ترانی؛ پروردگارا ! "خود را به من بنمای" تا تو را تماشا کنم . خداوند فرمود : " هرگز مرا نخواهی دید"؛ لیکن به کوه نگاه کن پس اگر بر جای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. پس پروردگارش آن را متلاشی ساخت و موسی مدهوش بر زمین افتاد...(اعراف آیه 143)
* "أرنی": خودت را به من نشان بده
*"لن ترانی ": هرگز مرا نخواهی دید
سعدی:
چو رسی به کوه سینا "أرِنی" مگو و بگذر / که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"
منسوب به حافظ:
چو رسی به طور سینا "أرِنی" بگو و بگذر / تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
منسوب به مولانا:
"أرنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد/ تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"